گویند روزی خداوند به یکی از عارفان نامی
خطاب نمود : می خواهی اعمال پنهان تو را
نمایان کنم تا هیچ کدام از مریدان تو دیگر از تو
پیروی نکند . آن عارف نیز خطاب به خداوند نمود وگفت :
می خواهی من هم وسعت مهربانی و بزرگی وبخشندگی تورا برای
همه بگویم تا دیگر کسی از درگاهت طلب توبه نکند .
سلام به شما آفریده خوب خدا
میدونی احساسم نسبت به نوشتت چیه ، وقتی تمام غم عالم تووجودم میشینه ، توهرخط نوشته هات یک آرامش وتسکینی هست که باعث میشه آدم حس کنه تنهانیست وکسی هست که آرام بخش لحظه ها ووجودشه. ومن همچین حسی دارم وآرومم کرده خوندن نوشته هات ، تواین اوج غم نهفته درونم. یک حس . یک احساس . یک ایمان . یک چیزی درواقع کششی داره نکته به نکته کلماتت که معلومه باوجودت همسازبوده . آرزومندم خداوند هیچوقت تنها ووانگذاره مارو . درپناه ایزدیکتاباشی.
سلام.
لطفا منبع این نوشته رو هم بنویسید.
یا علی.
موفق باشی.
او خواهد آمد.
سلام
وبلاگ زیبایی داری
موفق باشی
خوشحال می شم به وبلاگم سر بزنی
بای
سلام.خوبین؟
متن قشنگی بود.
خوشحال میشم به منم سر بزنید.
موفق باشی.
نیلو
خدا خیلی مهربونه
اگه خدا هم مثل ما بود که کلاه همه مون پس معرکه بود
سلام !
وبلاگ جالبی داری با موضوعی که یه کم زیاد با بقیه فرق داره...
باهاله ! اژش کردی خبرم کن !!! !!
حکایت جالبی بود...
سربلند باشید و استوار!